از این زندگی خالیمنو ببر به اون سالیکه تو اسممو پرسیدیبه روزی که منو دیدیبه پله های خاموشیکه با من روبرو میشییه جور زل بزن انگاری نمیشه چشم برداریمنو ببر به دنیاموبه اون روزا که می خواموبه اون شبا که خندونمکه تقدیرو نمی دونمبه اون شبا که خندونمکه تقدیرو نمی دونماز این اشکی که می لرزهمنو ببر به اون لحظهبه اون ترانه ی شادیکه تو یاد من افتادیبه احساسی که درگیرهبه حرفی که نفسگیرهاز این دنیا که بی ذوقهمنو ببر به اون موقعبه اون موقعمنو ببر به دنیاموبه اون روزا که می خواموبه اون شبا که خندونمکه تقدیرو نمی دونمبه اون شبا که خندونمکه تقدیرو نمی دونماز این دوری طولانیمنو ببر به دورانیکه هر لحظه تو اونجاییزیر بارون تنهاییمنو ببر به اون حالت همون حرفا، همون ساعتبه اندوهِ غروبی که...به دلشوره ی خوبی که...تو چشمام خیره می مونیبه من چیزی بفهمونیمنو ببر به دنیاموبه اون روزا که می خواموبه اون شبا که خندونمکه تقدیرو نمی دونمبه اون شبا که خندونمکه تقدیرو نمی دونمنمی دونمنمی دونم
KINGSEDA - COM