شعر کوتاه عاشقانه اشعار عاشقانه شعر عاشقانه غصه های بعد اون
سلام به همه دوستای خودم امید وارم حالتون خوب باشه عید نوروز 1390 به همتون تبریک میگم از چت روم وب خوشتون اومد ؟ استفاده کردین ؟ یکمی سادست ولی خوب خوبه جالبه سرعتش خوبه چند وقتی میشه از شعرای خودم تو وب نذاشتم حالا یه شعر حاضر کردم براتون
برام بفرستید تا به اسم خودتون تو وب بزارم ممنون بابت نظرای خوبتون
اونی
که گفتم نرو گفت نمی شه دیروز دیگه رفت واسه ی همیشه وقتی می خواست بره من رو صدا کرد وایساد و تو چشمای من نگاه کرد گفت می دونی خودت واسم عزیزی این اشکا رم بهتره که نریزی باید برم سفر واسم بهتره ولی کسی که مونده عاشقتره تقدیر ما از اولم همین بود یکی تو آسمون یکی زمین بود هرجا برم همیشه ایرونی ام غرق یه جور حس پریشونی ام خدا نخواست همیشه پیشم باشی ولی مهم اینه که مریم باشی تو تقدیر ما هر چی حیرونیه مال خطوط روی پیشونیه شاید اگه دائم بودی کنارم یه روز می دیدیم که دوست ندارم می خوام برم که تا ابد بمونم سخته برای هر دو مون می دونم گریه نکن گریه ها تو نگه دار لازم می شه گریه برای دیدار نذار پر گریه بشه خاطره هر کی اشک نریزه عاشقتره اون کسی که می خواد بشه ستاره هیچ چاره ای به جز سفر نداره
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی، و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد، و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی. آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله دوستان بد و ناپایدار، برخی نادوست، و برخی دوستدار که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد. و چون زندگی بدین گونه است، برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد، که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد، تا که زیاده به خودت غرّه نشوی. و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی نه خیلی غیرضروری، تا در لحظات سخت وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.
همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند چون این کارِ ساده ای است، بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند و با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی. و امیدوام اگر جوان که هستی خیلی به تعجیل، رسیده نشوی و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند. امیدوارم حیوانی را نوازش کنی به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد. چرا که به این طریق احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی هرچند خُرد بوده باشد و با روئیدنش همراه شوی تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.. بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی زیرا در عمل به آن نیازمندی و برای اینکه سالی یک بار پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است. فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است! و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید. اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم
نویسنده: هستی مورخ: چهارشنبه 89/12/11 در ساعت: 5:21 عصر